اتاق فرار جیران

جیران دختری زیبارو بود که از بچگی مادرشو از دست داده بود و پیش مادربزرگ پیرش زندگی می‌کرد. مادربزرگ جیران همیشه تصمیم داشت که خونه رو بفروشه اما هیچ‌کس دلیل اصرار گوهر خانم به فروش خونه‌اش رو نمی‌دونست و هیچ‌کس هم حاضر به خرید خونۀ او نمی‌شد. جیران از بچگی از مادربزرگش خیلی می‌ترسید و همیشه به پدرش می‌گفت که اونو از اون‌جا ببره اما گوهر همیشه به پدر جیران می‌گفت که کبودی‌های روی بدن جیران بخاطر بازی با بچه‌های کوچه است و دیدن مادرش توی این خونه هم خرافاتی بیش نیست. بعداز چند سال که گوهر خانم موفق به پیدا کردن مشتری برای فروش خونه‌ش شد، یک روز که از صبح تا دیروقت دنبال پیدا کردن خونۀ جدید بود، به خونه برگشت اما متوجه شد که جیران هنوز از مدرسه برنگشته! پس دنبال جیران رفت و از اهالی پرسید و متوجه شد که جیران ظهر به خونه برگشته و بیرون نیومده. سراسیمه به خونه برگشت و خونه رو به دنبال جیران زیر و رو کرد اما با دیدن صحنه‌ای مات و مبهوت موند. باز هم اثرات کارهای جوونیش کار دستش داد و باز هم برای فروش خونه قربانی داد. درست مثل شوهرش!
از اون روز به بعد هیچ‌کس گوهر خانم رو ندید.