سناریو
اسم من برسات،
از مادر بزرگم شنیدم، مادر و پدرم بچه دار نمیشدن اما مادرم پیش اخیل آقا دعا نویس رفت و با کمک دعا های اون من بدنیا اومدم.
پدرم میگفت توو خونه اتفاقات عجیبی رخ میده، برای همین درویش معروف آبادی رو آورد به خونه، و در سدد حل مشکل بود،
مادرم تو همین حین پدرم رو کشت
مادرم عجیب شده بود همه جارو قفل میکرد..
من برد به روستای دیگری پیش مادر بزرگم، و بعد از مدتی جنازشو رو در خانه پیدا کردن، حالا بعد سال ها میخوام برم داخل تا از شر این شومی رها شم، اما یه نیرویی مانع ورودم به خونه میشه،
احتیاج به آدمای شجاعی دارم که کمکم کنن شما شجاعتشو دارین؟
توضیحات:
- داستان بازی بر اساس واقعیت نوشته شده است.
- حتی الامکان از پوشیدن لباس و کفش های مورد علاقتون خودداری کنید.
نظرات
هنوز نظری ارسال نشده است.
میانگین امتیاز اتاق فرار جفت
از نظر 0 کاربرثبت کامنت برای اتاق فرار جفت
×