اتاق فرار جنگل جیغ یه تجربه ترسناک توی روستای سربرجِ سال ۱۳۴۰ رو برات زنده میکنه، با داستان پسری نفرینشده و جیغهای شبانه تو جنگل. لوکیشنش نزدیک مترو ایستگاه آزادی مشهده، پس راحت میتونی پیداش کنی. این بازی تو ژانر وحشته و اگه ترس رو میخوای حس کنی، اینجاست! فقط یادت باشه بهموقع برسی، چون تأخیر بیشتر از ۵ دقیقه از تایمت کم میکنه. صبحها هم اگه اهل ترس نیستی، میتونی بدون اکتور تجربهاش کنی. راستی، تولد هم میتونی بگیری بدون هزینه اضافی.
سناریو
سال ۱۳۴۰، روستای سربرج.
تو یک شب طوفانی پسری به دنیا میاد که ظاهری عجیب الخلقه و ترسناک داره. شبی طوفانی که صدای زوزۀ گرگها یک لحظه هم قطع نمیشه. مادر یحیی سر زا میره و صبح روز بعد ملخها به روستا حمله میکنن و تمام محصولات روستا رو از بین میبرن. همۀ اینها باعث میشه که اهالی روستا یحیی رو نحس بدونن و اون و پدرش رو از روستا ترد کنن.
پدر یحیی مجبور میشه یه کلبه تو جنگل بسازه و یحیی رو به تنهایی بزرگ کنه. وقتی یحیی ۱۳ سالش میشه پدرش رو از دست میده و تنهاتر میشه.
بعداز چند سال یحیی دختر کدخدا رو کنار چشمه میبینه و عاشقش میشه و به خودش جرات میده که به خواستگاریش بره. ولی کدخدا یحیی رو به خونه راه نمیده.
یحیی با یه دنیا کینه از اونجا میره.
چندوقت بعد، شب عروسی دخترخان دوباره همهچیز تکرار میشه: طوفان، زوزۀ گرگها، صدای ملخها.
این خبر همهجا پخش میشه!
عروس گم شده.
از اون ماجرا چند سالی میگذره، همهچیز اون جنگل لعنتی مخوفه، هر شب صدای جیغهای دیوونهکنندۀ یه زن جوون میاد.
لعنت به صدای جیغ!
لعنت به صدای جیغ!
بازی خوبی بود برای تجربه اول واقعا خوش گذشت، سناریو بسیار زیبایی داشتن، بهتون پیشنهاد میکنم این اتاق فرار و تجربه کنید.
عالی بود