گاهی وقتها دنیای واقعی آنقدر برای ما غیرقابلتحمل میشود که دوست داریم کولهپشتی خود را از وسایل ضروری پر کنیم و برای یک ماجراجویی متفاوت، وارد دنیای جدیدی شویم. خوشبختانه انسانها با اختراع سرگرمیهایی تحت عنوان بازی جهان باز این آرزو را به حقیقت بدل کردهاند…
فهرست مطالب
چقدر این بازیهای محبوب را میشناسید؟!
اگر چه اصطلاح بازیهای جهان باز (Open World Games) اخیرا وارد بازیهای فیزیکی نیز شده است، اما هنوز هم در اغلب موارد برای بازیهای ویدئویی به کار میرود. اما هر آنچه در این مقاله دربارهی بازیهای جهانباز میگوییم، هم در انواع دیجیتال و هم در انواع فیزیکی یا واقعی صدق میکنند.
بهطورکلی، منظور از بازی Open World نوعی بازی است که بازیکن میتواند در یک دنیای مجازی یا فیزیکی آزادانه به کاوش بپردازد و با اختیار خود به اهداف از پیش تعیین شدهای نزدیک شود. تفاوت اصلی بازی جهانباز با بازیهای دیگر، مکانیک بازی (Game Mechanic) است. منظور از مکانیک بازی، قوانینی است که رفتارهای بازیکن و همچنین واکنش بازی به آن رفتارها را هدایت میکند. پس به یاد داشته باشید که این مکانیک یک بازی است که مشخص میکند چه اصول و قوانینی بر بازی حکمفرماست.
از آنجا که سیستمهای تعامل بین بازیکن و بازی توسط مکانیک آن مشخص میشود، این عامل تاثیر زیادی بر تجربه بازی خواهد گذاشت. بازی های جهان آزاد معمولا فاقد ساختارهای مرزی مانند دیوارها و درهای قفلشده هستند یا اگر دیوارهایی دارند، به صورت نامرئی در مناطقی دورتر قرار میگیرند تا مانع از ورود بازیکن به فراتر از نقشهی بازی شوند.
در بعضی بازیها، این دیوارهای نامرئی را به شکلی خلاقانهتر، بهصورت عوامل طبیعی میبینیم. مثلا بازیکن فقط میتواند تا جایی قدم بردارد که با مناطق جغرافیایی صعبالعبور مانند اقیانوسهای وسیع یا کوههای مرتفع مواجه شود. بنابراین میبینیم که اگرچه بازی های جهان باز نام Open World را یدک میکشند، اما همواره یکسری محدودیتهای اجتنابناپذیر دارند.
بازیکنان معمولا هنگام حرکت در دنیای آزاد بازی، با یک ماجرای خطی و سیستم ذخیرهسازی کلاسیک روبهرو نمیشوند. زیرا بازی Open World از تکنیکهای ذخیرهسازی استراتژیک و حافظهای خاص برای بارگذاری و سپس ذخیرهسازی دنیای بازی بهصورت پویا و بدون مرز استفاده میکند.
بسیاری از افراد فکر میکنند این آزاد بودن دنیای بازی است که سبب محبوبیت این بازیها شده است. اما از نظر روانشناسان، جذابیت اصلی بازیهای جهان باز به دلیل استقلال (Autonomy) بازیکن در لحظه است؛ چرا که بازیکن به دلیل محدودیتهای فنی و محاسباتی آزادی انجام هر کاری را ندارد. اما همین که توانایی انتخاب نحوهی تعامل با بازی را دارد، حس رضایت بیشتری نصیبش میشود.
منظور از انتخاب نحوهی تعامل با بازی، این است که بازیکن میتواند چالشهای مختلف بازی را به ترتیب و روشی که خودش دوست دارد حل کند. اگر چه هنوز هم توسط قوانین بازی محدود است، اما این محدودیت در مقابل بازیهای خطی کلاسیک بسیار کمتر است و اصلا به چشم نمیآید.
نمونههایی از سطح بالای استقلال در بازیهای رایانهای را میتوان در بازیهای نقشآفرینی آنلاین چندنفره (Massively Multiplayer Online Role-Playing Game) یا به اختصار MMORPG یافت. امروزه این بازیها در کنار بازیهای تکنفره که به مفهوم جهانِ باز پایبند هستند، محبوبیت زیادی یافتهاند. مثلا سری Fallout یک نمونه از این بازیهاست که طرفداران زیادی دارد.
جذابیت اصلی گیمپلی جهان آزاد این است که نوعی واقعیت شبیهسازیشده (Simulated Reality) را ارائه میدهد که بازیکن میتواند در قالب آن، شخصیت و رفتار خود را در جهت و سرعتی که خودش انتخاب میکند توسعه دهد.
در این موارد، اغلب هیچ هدف یا پایان مشخصی برای بازی وجود ندارد. البته ممکن است مانند بازیهایی مثل The Elder Scrolls V: Skyrim یک خط داستانی اصلی وجود داشته باشد که بازیکن نوعی حس پایان را بعد از اتمام بازی تجربه کند.
تاریخچۀ بازیهای جهان باز
ریشههای تاریخی بازیهای جهان باز را میتوان از بازی Go (حدود 300 سال قبل از میلاد) جستجو کرد. گو (به چینی: 圍棋 wéiqí) یک بوردگیم فکری است که بین دو بازیکن انجام میشود. این بازی که بیش از 2000 سال پیش از چین باستان سرچشمه میگیرد، یکی از قدیمیترین بازیهای تختهای است که امروزه با تخته نرد (بیش از 4000 سال پیش، ایران) و شطرنج (بیش از 1500 سال پیش، هند) ترکیب شده است.
این بازی به دلیل غنی بودن و آزادی بازیکن از نظر استراتژی با وجود قوانین نسبتا سادهاش مورد توجه قرار گرفته است. به گفته استاد شطرنج، ادوارد لاسکر:
«قوانین گو بهقدری ظریف، ارگانیک و منطقی هستند که اگر حیات هوشمندی در جای دیگری در جهان وجود داشته باشد، آنها قطعا گو را بازی میکنند!»
در این بازی، یک بازیکن سنگی سیاه و بازیکن دیگر سنگی سفید دارد. بازیکنان به طور متناوب سنگهای سیاه و سفید را (مانند تاس) روی نقاط تقاطع تختهی مشبک بازی میریزند. هدف هر یک از بازیکنان این است که بیشترین قلمرو را در تخته تحت کنترل خود قرار دهد. احتمالاً این بازی را از فصل آخر سریال Lost بهخاطر دارید.
با ظهور بازیهای دیجیتال، اولین بازی جهانباز کامپیوتری به نام SEGA’s Jet Rocket در سال 1970 عرضه شد. پس از آن Taito’s Western Gun (1975) و Interceptor (1975) منتشر شدند. اولین بازی سهبعدی جهانباز شبیهساز پرواز جنگی SEGA Heli-Shooter (1977) بود.
ممکنه خوشت بیاد:
پس از این بازیها نوبت به اولین بازی جهان آزاد به شکل امروزی بود که با نام Courageous Perseus and Hydlide در سال 1984 منتشر شد که بر The Legend of Zelda (1986) اولین بازی کنسولی جهانباز تأثیر زیادی گذاشت.
بازیهای جهانآزاد مدرن هنوز هم مدیون بازی Zelda هستند و شباهتهای زیادی به آن دارند. بهجرئت میتوان گفت مهمترین و تأثیرگذارترین بازی ویدئویی سهبعدی جهان باز Grand Theft Auto III (2001) است که هنوز هم طرفداران زیادی در سراسر جهان دارد.
بازی جهان باز در دنیای واقعی؟!
شاید تا همین چند سال پیش نمیتوانستیم تصور کنیم در یک فضای واقعی به یک بازی Open World بپردازیم. اما اشتهای سیریناپذیر انسان به نوآوری باعث شد که طی چند سال اخیر شاهد افتتاح مجموعه بازیهای جهان آزاد در دنیای واقعی باشیم.
در این بازیها، بر خلاف بازیهای خطی کلاسیک، بازیکن کاملا آزاد گذاشته میشود تا به اختیار خود یکسری مأموریتها را انجام دهد یا چند غنیمت را جمع کند و در نهایت پیروز بازی شود. بر خلاف بازیهای دیجیتال که شما میتوانید پس از هر بار بازیکردن مجددا کنسول را روشن کنید و به بازی بپردازید، این بازیها مهلت محدودی دارند و نمیتوانید تا ابد در دنیای بازی سرگردان باشید.
اتاق فرارهای جهان باز یکی از پرطرفدارترین انواع بازیهای جهان آزاد فیزیکی هستند؛ مثلا در این بازیها برخلاف بازیهای کلاسیک، اکتورها جلوی شما سبز نمیشوند. بلکه ممکن است بهصورت یک رهگذر در بازی باشند و وظیفۀ یافتن آنها به عهدۀ شما باشد.
ممکنه خوشت بیاد:
لیست بهترین اسکیپ رومهای ایران همراه با اطلاعات کامل با یک کلیک:
[ اتاق فرار ]
یا مثلا دیگر مراحل بازی بهصورت اتاق به اتاق نیست. بلکه شما بهصورت آزادانه در یک ساختمان یا اتاق بزرگ قدم برمیدارید و باید از مسیر بازی سر دربیاورید، سرنخها را جمع کنید و در مهلت مشخص بازی از اتاق فرار کنید.
اصول گیمپلی و دیزاین در بازی های جهان آزاد
تا اینجای مقاله گفتیم که بازی جهانباز یا Open World نوعی بازی است که در بستر مناطقی آزاد و با سناریویی غیرخطی طراحی شده است. سناریوی غیرخطی یعنی اینکه مانند بازیهای کلاسیک یک رابطۀ علت و معلولی ساده بر داستان بازی حکمفرما نیست و راههای زیادی برای رسیدن به اهداف متعدد بازی وجود دارد.
شاید برای شما سؤال باشد که منتقدان و بازیکنان باتجربه، کیفیت یک بازی Open World را برچه اساسی ارزیابی میکنند؟ پاسخ این است که اگر یک بازی در صورت نادیدهگرفتن هدف اصلی، هنوز هم راههای جالبی برای سرگرمی بازیکن داشته باشد، یک بازی جهانباز باکیفیت به شمار میرود.
یعنی صرف نظر از اهداف موجود، تعامل بازیکن و جهان بازی باید سرگرمکننده باشد و حس غوطهوری بالایی به بازیکن بدهد. از این رو، برخی از بازیهای جهان آزاد مانند New York City از تم شهرهای واقعی برای مدلسازی دنیای حقیقی ما استفاده میکنند تا بازیکن نوعی احساس گشتوگذار مجازی داشته باشد.
یکی از چالشهای اصلی در طراحی بازیهای جهان آزاد، ایجاد تعادل بین آزادی یک جهانِ باز با ساختار دراماتیک سناریو است. یک داستان دراماتیک باید شروع، میانه و پایان داشته باشد و لازم است قهرمان داستان مسیر ابتدا تا انتهای سناریو را طی کند. یعنی بهصورت مداوم، یک علت به یک معلول میانجامد و قهرمان باید در این تداوم غوطهور باشد.
اینو هم حتما بخون:
اما در یک بازی Open World بازیکنان ممکن است اقداماتی انجام دهند که طراح بازی انتظارش را نداشته است. بنابراین نویسندگان باید راههای خلاقانهای برای تزریق خط داستانی به بازی پیدا کنند، بدون اینکه به آزادی و اختیار بازیکن آسیبی وارد شود.
بهاینترتیب بازیهایی که جهان های باز دارند، گاهی یک داستان ثابت را به مجموعهای از مأموریتها تقسیم میکنند تا بهنوعی حس انتخاب را به بازیکن بدهند یا مثلاً بعضی بازیهای دیگر، در کنار مأموریت اصلی که بسیار شاخصتر و مهمتر است، مأموریتهای جانبی را به بازیکن ارائه میکنند. مأموریتهایی که به خط داستانی اصلی خللی وارد نمیکنند.
جالب اینجاست که بیشتر بازیهای جهان باز شخصیت اصلی را به یک موجود توخالی با ظاهر انسانی تبدیل میکنند تا بازیکنان بتوانند آن شخصیت را طبق سلیقه و افکار خود طراحی کنند! مثلا Landstalker: The Treasures of King Nole امکانات زیادی برای توسعۀ شخصیت و حتی طراحی گفتگو ارائه میدهد.
با این حال، شاید برایتان جالب باشد که بدانید بسیاری از سازندگان بازیها، ساخت یک بازی جهان آزاد را ریسک بزرگی میدانند. چون درست مانند یک تیغ دولبه است و اگر ایدۀ آزاد بودن بازیکن، بهخوبی اجرا نشود، بازی با شکست بزرگی مواجه خواهد شد. مثلاً Manveer Heir یکی از طراحان بزرگ بازی در جهان، عقیده دارد که شکست بازی کامپیوتری Andromeda به دلیل اضافه شدن دنیای باز در نسخههای پایانی آن است.
سرگرم نگهداشتن بازیکنان در جهانی که با حس بیهدفی همراه است، چالش بزرگی برای طراحان است. برخی از بازیهای جهان باز برای هدایت بازیکن به سمت رویدادهای داستانی اصلی، کل نقشۀ جغرافیایی را در ابتدای بازی لو نمیدهند. بلکه از بازیکن میخواهند تا برای بهدستآوردن بخشهای دیگر نقشه وظایفی را انجام دهد که اغلب بهصورت مأموریتهای شناسایی است. وقتی بازیکن قسمتهای جدید نقشه را مشاهده میکند، علاقهمند میشود که به ماجراجویی ادامه دهد و سرزمینهای جدیدی را کشف کند.
این سبک مکانیک بازی را میتوانیم در سری بازیهای Assassin’s Creed مشاهده کنیم. در این بازی، کاراکتر اصلی از برجهای بزرگ بالا میرود تا مناظر اطراف را مشاهده کند و ایستگاههای بین راهی را شناسایی کند. این مکانیک در سایر بازیهای کمپانی یوبیسافت، از جمله FarCry نیز مورد استفاده قرار گرفت؛ تا جایی که این برجها بهعنوان «برجهای یوبیسافت» نامگذاری شدند.
از دیگر بازیهایی که از این تکنیک استفاده کردهاند میتوان موارد زیر را نام برد:
- Might & Magic X: Legacy
- Watch Dogs
- Middle-earth: Shadow of Mordor
- The Legend of Zelda: Breath of the Wild
بازیهای کمپانی راکاستار مانند GTA IV و سری Red Dead Redemption بخشهایی از نقشه را بهعنوان «محدودشده توسط مجری قانون» (Barricaded By Law Enforcement) قفل میکنند تا زمانی که بازیکن به نقطۀ خاصی از داستان دست پیدا کند و بتواند وارد مناطق جدید شود.
بازیهای جهانباز معمولاً به بازیکنان عمر بینهایت میدهند یا مقداری عمر به آنها میدهند که حس تداوم بازی از دست نرود. اگر چه اخیراً اکثر بازیها بازیکنان را مجبور میکنند که در صورت مرگ بیش از حد در بازی از ابتدا شروع کنند.
همچنین این خطر وجود دارد که بازیکنان هنگام کشف مناطق جدید در دنیای آزاد بازی گم شوند! بنابراین طراحان گاهی اوقات سعی میکنند جهان باز را به بخشهای کوچکتر قابل مدیریت تقسیم کنند. از آنجا که فرایند طراحی این بازیها بسیار دشوار، پیچیده و زمانبر است، ممکن است همواره اشکالات متعددی در جهان بازی یا بینظمیهایی در داستان دیده شود.
شاخصهای اصلی یک بازی Open World
همانطور که از اسم این بازیها مشخص است، آمدهاند که محدودیتهای بازیهای کلاسیک را برطرف کنند. از این رو هر بازی جهان آزاد ممکن است ویژگیها و معیارهای خاص خودش را داشته باشد. اما به طور کلی اغلب بازیهای جهان آزاد معیارهای زیر را دارند:
- این بازیها یک محیط رومینگ آزاد (Free-Roaming) دارند. منظور از این واژه این است که بازیکن حق حرکت بدون محدودیت در یک منطقۀ خاص را دارد. البته این منطقه ناچاراً یک سری محدودیتهای کوچک دارد که سیطرۀ حرکت بازیکن را تحت شعاع قرار میدهد.
- این بازیها بر خلاف بازیهایی که بیشتر در محیط خانه، ساختمان، سیاهچال یا غار اجرا میشوند، یک منظرۀ بیرونی (Outdoor Landscape) بزرگ دارند که اکثریت محیط بازی را به خود اختصاص میدهد.
- داشتن دنیایی بزرگ با مساحتی که حداقل به اندازۀ یک محله، شهر یا جزیره باشد، از ویژگیهای بارز بازی های جهان باز است.
- این بازیها یک دنیای کاملاً مقیاسبندی شده (Scaled World) دارند؛ یعنی هم از نظر گرافیکی و هم از نظر فیزیکی، اجسام و اشیاء با مقیاسی نسبتاً واقعی در مقایسه با دنیای حقیقی طراحی شدهاند. مثلاً در نسخههای دیجیتالی، نسبت ابعاد شخصیت با وسایل نقلیه، درست مانند این نسبت ابعاد در دنیای واقعی است.
- در این بازیها همزمان با اینکه قابلیت پیمایش مناطق با پیادهروی وجود دارد، همزمان میتوان مسیرها را با وسایل نقلیه (ماشین یا اسب) طی کرد.
- اینجا ما با دنیایی بیدرنگ (Real-Time World) مواجه هستیم. یعنی یک دنیای پایدار با چرخههای طبیعی روز و شب. این جهان بدون توجه به کاری که بازیکن انجام میدهد، در حال حرکت است. درست مانند دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم، افراد مختلف (که ممکن است شامل دشمنان نیز شوند) مستقل از رفتار بازیکن در حال انجام کارهای خود هستند.
- در نسخههای مدرن، گرافیک سهبعدی چشمگیری دیده میشود که بازیکن میتواند با منظر اول یا سوم شخص، با لذت فراوانی دنیای بازی را کاوش کند و بهنوعی در این جهان مجازی به زیست کردن بپردازد.
اگه دوست داشتی اینو هم بخون:
تفاوت بازی های جهان باز و بازیهای Sandbox
متأسفانه دیده میشود که در برخی منابع، مکانیک بازیهای جهان باز را با بازیهای sandbox اشتباه میگیرند؛ درحالیکه هر یک از این بازیها ایدههای متفاوتی دارند. بهطورکلی اصطلاح جهانباز به عدم محدودیت بازیکن برای اکتشاف در دنیای بازی اشاره دارد. اما بازیهای sandbox صرفاً به بازیکن توانایی انتخاب مأموریت را میدهند.
برای مثال، Microsoft Flight Simulator یک بازی جهانباز است که میتوان به هر نقطه از جهانِ نقشهبرداری شده پرواز کرد. اما بهعنوان یک بازی sandbox در نظر گرفته نمیشود. زیرا مأموریت مشخصی در بازی وجود ندارد.
روانشناسی بازی های جهان آزاد
سالهای زیادی است که روانشناسان، پدیدۀ غرق شدن در بازیهای جهانباز را بهعنوان غوطهوری (Immersion) نمیشناسند. بلکه در عوض آن را حضور (Presence) مینامند. این نامگذاری به این دلیل است که نحوۀ درک و تعامل مخاطب با این سبک بازیها، از غوطهوری فراتر میرود و بهنوعی حضور مجازی در جهانی دیگر تبدیل میشود. در واقع همین حضور فضایی (Spatial Presence) است که گیمرها را پای کنسولهای بازی نگه میدارد و تجربۀ بازیهای ویدئویی را وارد دنیای واقعی کرده است.
حضور فضایی زمانی اتفاق میافتد که محتوای رسانهای یا فیزیکی حس شده توسط مخاطب «واقعی» تلقی شود؛ به این معنا که کاربران احساس قرار گرفتن در محیطی دیگر را تجربه میکنند و تعلق خود را نسبت به دنیای قبلی از دست میدهند.
درست مانند ماجرای فیلم نارنیا که شخصیتهای آن وارد دنیایی جدید شدند و زندگی قبلی خود را پشت سر گذاشتند. افرادی که این نوع غوطهور شدن را تجربه میکنند، تمایل دارند فقط انتخابهایی را در نظر بگیرند که در آن دنیای خیالی معنادارند.
اما این حس چگونه اتفاق میافتد؟ در این باره تئوریها فراواناند. اما چند سال پیش، روانشناس معروف Werner Wirth و تیمی از محققان دیگر تصمیم گرفتند یک نظریۀ واحد در این باره ارائه دهند. اساساً نظریه Wirth و همکارانش میگوید که حضور فضایی در سه مرحله اتفاق میافتد:
- بازیکنان در ذهن خود تصویری از فضا یا دنیایی که بازی به آنها ارائه میکند، تشکیل میدهند.
- بازیکنان فضای بازی را بهعنوان دنیای مرجع خود ترجیح میدهند یا بهاصطلاح تخصصی روانشناختی، بازی را «چارچوب مرجع اصلی نفس» (Primary Ego Reference Frame) قرار میدهند.
- بازیکن شروع به لذتجویی از این خلسه میکند!
بنابراین، فرایند حضور فضایی یا غوطهوری در یک بازی جهانباز، با شکلگیری یک مدل ذهنی از فضای ساختگیِ بازی توسط بازیکنان شروع میشود. هنگامی که آن مدل ذهنی از دنیای بازی ایجاد شد، بازیکن باید آگاهانه یا ناخودآگاه تصمیم بگیرد که آیا قرار است در آن دنیای خیالی باشد یا در دنیای واقعی؟
بازیهایی که غوطهور شدن را تسهیل میکنند، دو ویژگی اصلی دارند:
- یک مدل ذهنی غنی از محیط بازی خلق میکنند.
- بین چیزهای موجود در آن محیط سازگاری قابل باوری ایجاد میکنند.
اما منظور از مدل ذهنی غنی چیست؟ یک مدل ذهنی غنی چهار ویژگی اصلی دارد:
- کانالهای متعدد دارای اطلاعات حسی (Sensory Information)
- کامل بودن آن اطلاعات حسی
- محیطهایی که از نظر شناختی برای مخاطب بسیار آشنا هستند.
- یک روایت، طرح یا داستان قوی و جذاب
کانالهای متعدد دارای اطلاعات حسی به این معنی است که هرچه بازی حواس بیشتری را مورد حمله قرار دهد، حس حضور بیشتر میشود. مثلاً پرواز پرنده بالای سر کاراکتر بازی و رد شدن ماشینها در خیابان بدون توجه به رفتار کاراکتر، نمونهای از اجزای حسی در بازیهای Open World هستند.
کامل بودن اطلاعات حسی به این معنی است که هر چه مدل ذهنی دنیای بازی نقصهای کمتری داشته باشد، بهتر است. هر نقصی که بازیکن را به فکرکردن (تدبیر کردن) دربارۀ جهان بازی مجبور کند، دشمن غوطهوری است.
یکی از دلایل موفقیت بازی Assassin’s Creed 2 حس غوطهوری بالای آن بود. زیرا شهرهای آن مملو از افرادی بود که به نظر میرسید در حال انجام کارهای عادی مردم هستند و شما نمیتوانستید در این مدل نقصی مشاهده کنید. یک بازی جهانآزاد خوب به بازیکن اجازه میدهد بهراحتی در مورد آن دنیای بازی فرضیاتی بسازد، بدون اینکه از آن دنیا بیرون کشیده شود یا به ذات آن فکر کند.
بنابراین از نظر روانشناسی، برای ارتباط گرفتن با یک بازی جهانباز، نیاز به پارامترهای زیر داریم:
- عدم وجود نشانههای بصری نامتجانس و ناهماهنگ در دنیای بازی
- رفتار ثابت و قابلباور از چیزهای موجود در دنیای بازی
- نمایشی دائمی بدون وقفه از دنیای بازی
- تعامل بینقص با آیتمهای موجود در دنیای بازی
رفتار قابلباور از چیزهای موجود در دنیای بازی به این معنی است که شخصیتها، اشیاء و سایر موجودات در دنیای بازی همانطور که انتظار دارید رفتار کنند. همچنین شایان ذکر است که این نشانههای رفتاری باید در طول تجربۀ بازی معنا داشته باشند و از ناکجا نیایند.
بهترین بازیهای ویدئویی جهانباز از نظر غوطهوری (به انتخاب سایت Gamedesigning) عبارتاند از:
- The Witcher 3
- Horizon: Zero Dawn
- Red Dead Redemption 2
- Metal Gear Solid V: The Phantom Pain
- Assassin’s Creed Odyssey
- Fallout 4
- No Man’s Sky
- Grand Theft Auto V
- Shadow of the Colossus
جمعبندی
بازی جهان باز یا Open World به بازیای اشاره دارد که بازیکن میتواند آزادانه در دنیایی بزرگ بازی کاوش کند. دنیایی که بیدرنگ، مقیاسپذیر و پیوسته است. علت غوطهور شدن در این بازیها چیزی فراتر از لذت بردن از سناریو، گرافیک، دکور یا چیزهای دیگر است. بلکه یک پدیدۀ روانی پیچیده است که مغز شما را به خلسهای لذتبخش میبرد. بازیهای جهانباز امروزی با ارائهی فضایی جذاب و چشمنواز، در کنار آزادی در چارچوبی با محدودیتهای کوچک، طرفداران زیادی را به خود اختصاص دادهاند.
اطلاعات خیلی مفید بود ولی یکم طولانی بود. اولین بار بود اصطلاح بازی جهان باز رو شنیدم اما متوجه شدم که از این بازی ها زیاد کردم.
من همچنان gta با اختلاف زیاااااااااد دوست دارم. مرسی بابت این متن قشنگ