احتمالا پیش اومده که فکر کنی کاش برمی‌گشتم به گذشته و جلوی اون اتفاق رو می‌گرفتم یا این‌که اون کار رو انجام نمی‌دادم. بعضی اتفاقات هستن که نه تنها آینده‌ی خود ما، بلکه آینده و سرنوشت یه خونواده، فامیل یا حتی یه شهر رو تغییر می‌دن! ای‌کاش می‌شد جلوی این اتفاقات رو گرفت.
بابک، قربانی مشکلاتی شده که از یه اتفاق و یه اشتباه در گذشته نشات می‌گیره. مشکلاتی که نه تنها زندگی رو برای خودش تبدیل به جهنم کرده، بلکه یه خاندان رو دچار سرنوشتی شوم کرده و به کام مرگ فرستاده. حالا بابک روی ولیچر و تنهاست.
اون تمام سال‌های عمرش رو گذاشت تا جلوی این اتفاقات شوم رو بگیره ولی نتونست! تا این‌که با شخصی به نام ادریس که دانشمند توانایی بود آشنا شد. ادریس در پی درخواست‌های مکرر بابک سفارش ساخت دستگاه سفر به گذشته رو پذیرفت و برای ساخت این دستگاه تلاش زیادی کرد. اما از همون اوایل حس و حال بدی توی خونه‌ش حاکم شده بود تا جایی‌که مدام وضعیت روحی و روانی وخیم‌تری پیدا می‌کرد و به مرز جنون رسیده بود! این شد که تصمیم گرفت ارتباطش رو با بابک قطع و تکمیل دستگاه رو متوقف کنه.
اما تنها شانس بابک به دست آوردن این دستگاهه، پس نمی‌تونه ازش بگذره و به همین خاطر به شما رو میاره و از شما می‌خواد به خونه‌ی ادریس برید و دستگاه رو به بابک تحویل بدید تا بتونه کاملش کنه. شما که بی‌خبر از اتفاقات عجیب داخل این خونه هستید، واردش می‌شین و بازی شروع می‌شه!
اتاق فرار "شیطان صدا ندارد" به گروه‌هایی پیشنهاد می‌شه که نه تنها برای تجربه‌ی ترس یک اسکیپ روم، بلکه برای سناریو، دکور و اکت تئاتری هم اهمیت زیادی قائل هستن.
اسکیپ روم های شیطان صدا ندارد و
خانه پدری دو بازی سریالی هستن که فلش‌بک و فلش فوروارد یک خط داستانی محسوب می‌شن. این دو بازی به گونه‌ای طراحی شدن که وابستگی به همدیگه ندارن اما اگه هر دو بازی رو تجربه کنین، جذابیتی چند برابر داره!
بازی
خوب بود